کشکول صوف باف

 

         امام باقر و امام صادق عليهماالسلام فرمودند: چون آن مردم كردند آنچه كردند، (در خانه اش را آتش زدند و على عليه السلام را بمسجد بردند) فاطمه عليها سلام به عُمر  فرمود:

      

همانا بخدا اى پسر خطاب ! اگر من از رسيدن بلا به بى گناهان كراهت نداشتم ، مى فهميدى كه خدا را سوگند مى دادم و او را زود اجابت كننده مى يافتى (يعنى من نفرين مى كردم و بزودى بلا نازل مى شد و ترا و بى گناهان را شامل مى گشت ولى نمى خواهم بى گناهان به آتش تو بسوزند). "           اصول كافى جلد 2 صفحه 358


         
 ابو هاشم گويد : هنگامى كه على عليه السّلام را (از خانه) بيرون بردند حضرت فاطمه عليها السّلام نيز به دنبال آن حضرت بيرون آمد در حالى كه پيراهن رسول خدا (ص) را روى سرش گذارده بود و دست حسن و حسين عليهما السّلام را بدست گرفته بود و ميفرمود:

      

" مرا با تو چه كار اى ابوبكر؟ ميخواهى بچه‏ هايم را يتيم كنى و مرا بی ‏شوهر كنى؟ به خدا سوگند اگر كار بدى نبود مويم را پريشان ميكردم و به درگاه پروردگار خود فرياد ميزدم، مردى از آن جمعيت گفت: (اى فاطمه) چه منظورى از اين كار دارى؟ ( مجلسى (ره) گويد: يعنى ميخواهى عذاب بر اين امت نازل كنى ؟ ) سپس حضرت زهرا دست على را گرفت و از مسجد او را برد."

روضة الکافی جلد 2 صفحه 45

           عبد الحميد طائى از امام باقر عليه السّلام روايت كند كه فرمود:

      

"  به خدا قسم اگر (زهرا سلام اللَّه عليها) موى خود را پريشان كرده بود همه مردم يك جا مُرده بودند.  "             

روضة الکافی جلد 2 صفحه 45



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


نوشته شده در تاريخ جمعه 20 / 2برچسب:ابوبکر,عمر,نفرین,علی,فاطمه, توسط سیدمحمدصوف باف